سلام
امروز از صبح تصمیم داشتم حرف بزنم،خواستم خیلی حرف بزنم،حرفای دلم رو...
ولی حالا
زبونم یاری نمیده،یه عالمه حرف برا گفتن دارم
از خودم،از زندگی،از خدا،از ادما...
شاید از زیادی حرفاست که نمیتونم بیانشون کنم
شایدم حرفام ...
ای دل من
دل بیچاره من
حرف حرف حرف
خدایا به که گویم ماجرای حسرت تنهایی خود را
که دنیا درد دل دارم ولی از بغض خاموشم
نظرات شما عزیزان: